(پرسش مهر 95)
نوشته شده در تاريخ یک شنبهبرچسب:, توسط سعید لک |

دلایل بوجود امدن خشم و مقابله با آن

ثانيه هاي درد كشنده را هيچ گاه از ذهن پاك نخواهد كرد. حتي پرستارها هم مي ترسيدند كه صورتش را شست وشو دهند. تنها مادرش بود كه اين كار را انجام مي داد.

 

چهار نفر او را روي تخت ميخكوب مي كردند تا آمپول هاي مسكن قوي به بازويش بزنند و او باز هم از شدت درد از روي تخت سقوط مي كرد.

اسيد تا دو سال قدرت تخريب دارد و اين ماده لعنتي كه بهتر است بگوييم زاييده تنفر و خشم مهارنشدني جوان اسيدپاش بود، اندك اندك سوي چشمانش را گرفت تا آن جا كه چشم راست بر اثر عفونت تخليه شده و در اسپانيا برايش پروتز مصنوعي گذاشته اند. چشم چپ نيز زير لايه پوست صورتش مخفي مانده است. اين روزها او با قدرت بخشش احساس مي كند از زير پوست چشم چپش نوري مي بيند.در بيمارستان فارابي از مغزش و پشت چشم راست اسكن گرفته اند و احتمال داده اند كه شبكيه چشم راست وجود داشته باشد كه با عمل شايد بتواند به اندازه 5 متر پيش روي خود را ببيند.

بخش عمده آن چه كه در صفحه حوادث روزنامه ها مي خوانيد به يك روحيه عصبي مزاج و سركش برمي گردد. ما ناگزيريم كه اين تندخويي را مهار كنيم، به ويژه اگر حس مي كنيم از لحاظ بيولوژيكي و وراثتي زمينه عصبي بودن را بيشتر از سايرين در خود داريم.

عصبانيت چه در حد كم و چه در حد جنون مصيبت بار است.پسر هيجده ساله با خشم مها ر نشدني سرمايه ورزشي كشور را به كام مرگ فرستاد. عصبانيت هاي جزئي هر روزه اگرچه به چشم نمي آيند، ولي در طولاني مدت كشنده خواهند بود. عصبانيت هاي آني و فاجعه آفرين هم مثل گردبادي مي مانند كه در چند ثانيه همه چيز را به هم مي زنند.

انعكاس حوادث مصيبت باري كه در پي خشم مهارنشدني افراد بروز پيدا كرده اند، به خودي خود عبرت آموز است. بايد در كنار درج خبر حوادث در اين صفحات ويژه روزنامه ها به ارائه تحليل هاي روانشناسي، جامعه شناسي و رفتاري پرداخت تا آحاد مردم با مهارت هاي زندگي بهتر آشنا شده و خود را از خطرات مصون بدارند. جالب اينجاست كه جوان اسيدپاش در جلسه دادگاه اظهار كرده بود: «اتفاق بزرگي رخ نداده، همه اين قضايا تقصير روزنامه هاست كه ما را به اين جا كشاندند! من پشيمان نيستم، از كجا معلوم كه چشم اين دختر بينا نباشد و نبيند؟!!».

معاشرت سالم با ديگران را بياموزيم

در دنياي امروز اگرچه توصيه نمي شود نسبت به اطرافيانمان خوش بيني مطلق داشته باشيم، ولي افتادن به ورطه بدبيني ها نيز سرآغاز پذيرش مرگ تدريجي است.

كساني كه ضدهنجارهاي اجتماعي عمل مي كنند، معمولا از گره هاي رواني ناشي از بدبيني ها رنج مي برند. وقتي در قبال خواسته هايشان نه مي شنوند، با بدبيني اين تحليل را ارائه مي دهند كه به شخصيتم توهين شده و بايد تلافي كنم.

درحالي كه تحقيقات روانشناسي نشان داده هرچه در تنگناها و مشكلات ارتباطات صميمي تري با اطرافيانمان داشته باشيم، از طول عمر بيشتري برخوردار خواهيم بود. در اوايل سال 1970، روانپزشكي به نام جويل دمزديل، با 19 نفر اسيران بازمانده از اردوگاه هاي نازي آلمان مصاحبه اي ترتيب داد. اين افراد در اردوگاه هاي نازي مورد وحشتناك ترين شكنجه هاي جسمي و روحي واقع شده بودند. از اين رو پس از آزادي مورد حمايت، تشويق و تقدير بسياري قرار گرفته بودند، فقط آنهايي توانستند به زندگي ادامه دهند كه صميميت قابل توجهي را بين خود به وجود آورده بودند. ديگران در اثر تحمل ضربات مهلك جسمي و روحي جان خود را از دست داده بودند.

«نتايج به دست آمده از تحقيقات علمي و تاريخي، بيانگر اين واقعيت اند كه دوستي هاي عميق براي زنده ماندن به ما كمك مي كنند، به زندگي ما معنا مي بخشند و بهترين صفاتي را كه درون ما نهفته است، ظاهر مي سازند.

سوءظن، بدبيني و رفتارهاي خشمگينانه، اغلب فرد پرخاشگر را در جامعه منزوي مي سازد و سبب مي شود در مواردي كه به حمايت ديگران نياز دارد از آن بي بهره بماند و اينها همگي از عواقب و نتايج خشم است. شكي نيست كه افراد پرخاشگر در ارتباطات اجتماعي شان نسبت به افراد معمولي و آرام، از موفقيت كمتري برخوردار هستند. در تحقيقات فراواني كه انجام گرفته است، لطمات جدي بر اثر اين گونه انزواهاي اجتماعي به خوبي نشان داده شده است.»

 «در بررسي دو پرونده جنايي حادثه اسيدپاشي سال 83 و نيز قتل پل مديريت در سال جاري درمي يابيم كه هر دو مجرم مجيد موحدي و كوشا پارسا در نگاه اول افرادي سر به زير به نظر مي رسيدند، درحالي كه كاملا مشخص است به دليل سوء رفتار و نياموختن برقراري ارتباط سالم با ديگران در پوسته انزواي اجتماعي فرو رفته بودند.»

حتي اگر به صورت معمولي نگاه كنيم افرادي كه با ديگران معاشرت سالم دارند، نسبت به آنهايي كه در بين مردم ظاهر نمي شوند و از اجتماع گريزانند، عمر طولاني تري دارند.

وقتي سلامت روان ما دچار مشكل مي شود

خشم نشان مي دهد كه سلامت روان ما دچار مشكل شده است. «يكي از مهارت هاي زندگي ابراز خود است كه ما آن را با عصبانيت و خشم اشتباه گرفته ايم. ما خيال مي كنيم مي توانيم خود را با عصبانيت بروز دهيم، درحالي كه اين باور اشتباه محض است و براي اثبات و ابراز خود بيشمار راه هاي مثبت ديگري وجود دارد.

خشم غيرقابل كنترل بي شباهت به يك سيلاب نيست. ابتدا كم جان است، ولي به يكباره طغيان كرده و ويراني عظيمي به جا مي گذارد. اين گونه است كه خيلي از افراد در هنگام خشم جنو ن آسا نمي دانند كه چه مي كنند؟ توصيه ما به افراد پرخاشگر اين است كه در اسرع وقت به روانپزشك مراجعه كنند، چون علاوه بر جلسات مشاوره نيازمند مصرف يك سري از داروها هستند. اين خشم ها ريشه اي و بذرش از دوران كودكي پاشيده شده است.

وقتي با كوچك ترين گريه و داد و بيدادي هر چه كه بچه مطالبه كند در اختيارش قرار دهيم، اين باور در وجودش نهادينه مي شود كه با پرخاشگري هر چه را كه بخواهد مي تواند صاحب شود.»

 «همين كودك در دوران جواني وقتي عاشق مي شود، نسبت به طرف مقابلش حس مالكيت مطلق دارد و با لجبازي مي خواهد آن شخص را از آن خود كند. اينگونه رفتارها گواه اين است كه فرد در دوران كودكي درجا زده و رشد شخصيتي پيدا نكرده است. اين حالت درست مثل اين است كه كودكي در منزل دوستش اسباب بازي قشنگي ديده و با گريه و داد و بيداد مي خواهد تصاحبش كند.اگر هم به دستش نياورد، دست آخر اسباب بازي را مي شكند!»

«عده ديگري هم هستند كه هنجارهاي اجتماعي در آنها شكل نگرفته و هر كاري را كه به نفع خودشان است، درست مي پندارند. كساني كه ورود ممنوع مي آيند، كساني كه در خيابان دائما بوق مي زنند تا اتومبيل هاي ديگر مسير را خالي كرده و آنها پيش بيفتند و كساني كه دائما گرفتار برخوردهاي فيزيكي با ديگران هستند، از اين قبيل اند. اين افراد گروهي هستند كه وقتي صبح از منزل خارج مي شوند، انتظار داريم در هنگام برگشت سر و صورتي خون آلود و لباس هايي خاكي و پاره داشته باشند!!»

شيوه ارتقاي آستانه تحمل روحي و رواني

 «تحقيقات علمي نشان داده كه انسان از طريق ارتقاي آستانه تحمل مي توانند شديدترين خشم را كنترل كند. بايد فرد در كنار ارتقاي آستانه تحمل از بدبيني رويكردش را به سمت مثبت انديشي تغيير دهد. در اكثر گفت وگوهايي كه با مجرمين صورت گرفته، آنها ضمن ابراز پشيماني اين جمله را مكررا بر زبان مي آورند كه اي كاش چند ثانيه خشم خود را كنترل مي كردم تا مرتكب اين جرم نمي شدم.»

اين روزها مد شده كه معمولا برخي افراد خاص به بهانه دفاع شخصي با خود انواع اسلحه سرد به ويژه چاقو حمل مي كنند. از ديدگاه روانشناسي اين كار به شدت منع مي شود.

«افراد خشمگين وقتي اسلحه سرد به همراه دارند، مثل يك انبار باروت هستند كه هر لحظه انتظار شعله ور شدنشان مي رود. بهتر است اين وسايل را از همراهي با خود حذف كنند و به راه حل هاي ديگري در مواجهه با چالش ها بينديشند.»

 «به خوانندگان عزيز توصيه مي كنيم كه اگر فردي خشمگين هستند و روي خشم خود كمتر كنترل دارند، حتما جهت كنترل احساسات منفي و خشم طغيان گر به كارگاه هاي آموزشي مهارت كنترل خشم مراجعه كنند. اين كارگاه هاي هفت گانه توسط مراكزي چون بهزيستي و برخي دانشگاه ها به عموم ارائه مي شوند. با كمك اين مهارت ها مي توانيم به سرعت از فردي بي تاب به فردي صبور و آرام تبديل شويم.»



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.